«لایحه عفاف و حجاب» و «قانونگذاری به روش لجبازی»

 

«لایحه عفاف و حجاب» و «قانونگذاری به روش لجبازی»

 

لایحه حجاب و عفاف فرو ریخت

 

محمد درویش‌زاده، قاضی پیشین دیوان عالی کشور و رییس پژوهشکده حقوق و قانون

 

زمانی که لایحه موسوم به حجاب و عفاف در کمیسیون مربوط مجلس مطرح بود منتقدان زیادی اظهار نظر کردند. از جمله صاحب این قلم نیز از «سرگردانی اهداف و فلسفه حقوق در این لایحه» گفت.

 

در آن یادداشت تاکید شد که آنچه گفته می‌شود فقط در مقام توصیف لایحه است و در موقعیت تجویز نیستیم.

 

ظاهراً هشدار و انذار منتقدان این لایحه که بر دو رکن «اعتبارسنجی» این لایحه و نیز «امکان‌سنجی» اجرای آن ایرادهای اساسی وارد کرده بودند، تاثیری نداشت و صاحبان کرسی تقنین تحت تاثیر نویسندگان لایحه قانع نشدند و ساز خود را نواختند و فرصت‌های گرانقدر قانونگذاری و تقنین را صرف لایحه‌ای کردند که اکنون هر دو رکن اعتبارسنجی و امکان‌سنجی آن ویران شده است.

 

ممکن است مدافعان این لایحه بازهم با اصرار و لجاجت خود، این سخن را ادعایی گزاف بشمارند و فروپاشی دو پایه یادشده را برنتابند، اما در این یادداشت چگونگی نابودی دو رکن «اعتبار» و «امکان» این لایحه توضیح داده می‌شود و همچون یادداشت قبلی تاکید می‌کنم که این یادداشت نیز بیشتر در مقام توصیف است و نگاه مستقلی به مقوله تجویز ندارد.

 

شاید این توصیف گرایی قانونگذاران را متقاعد کند که حداقل به سبک آزمون و خطا رفتار کنند و برکژراهه طی شده اصرار نورزند و «قانونگذاری به روش لجبازی» را – که بسیار خسارت‌بارتر از «قانونگذاری به روش سعی و خطا» است در حافظه تاریخی و قانونگذاری ایران به نام خود سند نزنند.

 

مستندات مدعای فرونشست اعتبار این لایحه:

 

اکنون این مدعا مستند به اظهار نظر شورای محترم نگهبان اثبات پذیر شده است. نظریات این شورا در خصوص لایحه مزبور در پایگاه خبری شورای نگهبان در دسترس همگان است.

 

مطابق این نظریه بیش از ۱۳۰مورد ابهام، ایراد، مخالفت با شرع، مخالفت با قانون اساسی و نیز مخالفت با سیاست‌های کلی نظام وحتی برخی اغلاط نگارشی در خصوص این لایحه شمارش شده است.

 

فراوانی اشکالات شورای نگهبان بر این لایحه زمانی روشن‌تر می‌شود که توجه کنیم مجموع این لایحه دارای ۷۰ ماده قانونی است که بیش از ۱۳۰ایراد به آن وارد شده است؛ یعنی هر ماده نگارش شده به طور متوسط با حدود دو ایراد مواجه است!

 

حجم پر تعداد ایرادها حکایت از درک‌ بسیط متصدیان نگارش این لایحه قانونی دارد که قطعا حداقل نمره قبولی در انجام این کار را کسب نکرده اند.

 

این وضع نگرانی عمیق و شدیدی را پدید می‌آورد که صاحبان کرسی تقنین که به نویسندگان این لایحه اعتماد کرده اند،در چه سطحی از توانمندی و مهارت‌های تخصصی و مورد نیاز برای قانونگذاری اند؛ بنابراین، ادعای فرونشست این لایحه در مرحله اعتبارسنجی – که از ابتدا توسط منتقدان مطرح می‌شد -مستند به این اظهار نظر شورای نگهبان است و بنابراین اصلاح صوری، ظاهری و لفظی این مواد قانونی حتی اگر نظرات شورای نگهبان را هم تامین کند، کافی نخواهد بود؛ زیرا مشکلات اجرایی در ایستگاه بعدی که آزمون “امکان سنجی” اجرای قانون است خود را نشان خواهد داد و پیامدهای سهمگین آن بر ملک و ملت تحمیل خواهد شد که در ادامه به آن می‌پردازیم.

 

مستندات مدعای فرونشست امکان‌سنجی اجرای لایحه

 

این مدعا بر این پایه استوار است که اولاً؛ پاسخ برخی از اصلی ترین مدافعان لایحه به تردید های امکان سنجی در اجرای این قانون استناد به دلیلی نقضی بود.

 

این مدافعان مدعی بودند که تجربه قانونگذاری آنها در «اصلاح قانون چک» نشان داد که با قدرت الزام آور و بازدارندگی قانون و از طریق تکیه بر نیروی دولت به عنوان منبع الزام آور اجرای قانون توانسته اند رفتارهای منتهی به صدور چک‌ بلامحل را کنترل کنند وبه صورت چشمگیری آمار صدور چک بلا محل را کاهش داده اند وبر پایه این تجربه ناب ادعا کردند که بنابراین با اصلاح و قانونگذاری جدید درحوزه حجاب و با تکیه بر قدرت دولت و بازدارندگی قانون خواهند توانست وضعیتِ بسامان و مطلوب خود را در حوزه پوشش افراد پدید آورند .

 

بر این مبنا با سیاست مجازات و جریمه و… چنین لایحه‌ای را نوشتند و مطمئن بوده و هستند که با اجرای آن وضعیت پوشش همگانی سامان مناسبی خواهد یافت.

 

اما بی‌اعتباری این مدعا نیز مستند به گزارش اخیرا رئیس کل دادگاه‌های عمومی و انقلاب تهران اثبات می‌شود. ایشان اعلام کردند که با اجرای اصلاحیه قانون چک، ۷۸درصد دعاوی راجع به چک افزایش یافته است.

 

ارتباط این توضیح با مدعای فرونشست رکن امکان سنجی اجرای لایحه حجاب و عفاف از آن جهت است که در هر دو مورد تکیه اصلی قانونگذار بر توهم بازدارندگی قانون و قدرت الزام آور دولت به عنوان نیروی سازنده قانون وحقوق است.

 

توضیح این مقام قضائی برای کسانی که فکر می‌کنند قدرت دولت به عنوان نیروی الزام آور اجرای قانون کفایت می‌کند و آنهایی که به نظریه ها ویافته های بشریِ فلسفه حقوق بی اعتنا هستند، بسیار قابل توجه وآموزنده است.

 

این مقام قضائی توضیح داده است که اگرچه در ظاهر با اصلاح قانون چک تعداد پرونده‌های مطالبه وجه چک کاهش یافته، اما در عوض دعاوی و خواست‌‌های جدید در ارتباط با مطالبه وجه چک پدید آمده و فراوانی آنها را ۷۸درصد افزایش داده است.

 

ایشان عناوین هفت دعوای جدید را که تماماً مربوط به مطالبه وجه چک بوده و فراوانی آنها در اثر اجرای قانون اصلاح چک افزایش یافته است، به این صورت شمارش کردند:

 

۱- تقاضای دستور توقف اجرا در پرونده‌های کیفری و حقوقی ۲- دعوای استرداد لاشه چک ۳- دعوای ابطال اجرائیه ۴- دعوای ابطال چک مطالبه شده،توسط صادر کننده ۵ -دعوای مطالبه وجه چک از ضامن به طور مستقل از صادر کننده ۶- دعوای مطالبه خسارت تاخیر تادیه ۷- دعوای مطالبه چک ثبت نشده در سامانه صیاد، افزایش یافته است.

 

علاوه بر این دعاوی هفتگانه، شکایات کیفری که از این ناحیه افزایش پیدا کرده و با عناوین مختلف نظیر «خیانت در امانت چک»، «سرقت چک»، «تحصیل مال نامشروع به وسیله چک» و غیره پدید آمده، شمارش نشده است.

 

نکته دیگر اینکه آنچه در گزارش رئیس کل دادگاه‌های عمومی و انقلاب تهران آمده فقط مبتنی بر تحلیل ساده آمار کمّی است و یقینا در صورت استفاده از تحلیل های کیفی و روش های آمار استنباطی، نتایجی به مراتب نگران‌کننده‌تر به دست خواهد آمد، اما بر اساس همین تحلیل ساده وآمار کمّی، می‌توان نتیجه گرفت که سیاست سرکوبگری و قانونگذاری بدون حل عوامل سازنده مشکل، موجب شده است که یک دعوای ساده (مطالبه وجه چک) با ۷۸درصد رشد در قالب چندین دعوای پیچیده تر بر دادگستری و نظام عدالت کشور تحمیل شود و هزینه این تحمیل ها به سادگی قابل محاسبه نیست؛بر این اساس اگر قانونگذار خواسته باشد حداقل با استفاده از الگوی آزمون و خطا به وظیفه قانونگذاری خود عمل کند، باید متوجه باشد که پایه دوم این لایحه نیزکه مربوط به امکان سنجی اجرای این لایحه بود نیز فروپاشیده است.

 

بدون مطالعات اجتماعی و انتشار مستندات و نتایج پژوهشی و بدون انجام پژوهش‌های پیشاقانونگذاری و بدون بررسی آثار اجتماعی لایحه حجاب و عفاف، هرگونه قانونگذاری در حوزه حجاب و عفاف فقط به از دست رفتن سرمایه اجتماعی خواهد افزود و تجربه‌های ناکام قانونگذاری بیشتر و بیشتر خواهد شد.

 

نتیجه‌گیری

 

صاحبان کرسی تقنین می‌توانند با نادیده گرفتن سخن منتقدان و دلسوزان، منکر ویرانی دو پایه اعتبارسنجی و امکان سنجی این لایحه شوند و مسیر تصویب این لایحه را دنبال کنند، اما اگر خواسته باشند حداقل به شیوه آزمون و خطا اکتفا کنند، باید مطالعات پیشا قانونگذاری را- برای پژوهش درتاثیرات اجتماعی این لایحه – در اولویت قرار دهند.

 

آنها باید بپذیرند که فقط استفاده از واژگان مقدس و مطلوب همچون عفاف و حجاب و واژگان فرهنگ دینی یا استناد به نیت‌های درونی خودشان کافی نیست تا اثربخشی صورت گیرد، بلکه برای تضمین اثربخشی و کارآمدی یک قانون باید مطالعات پیشاتقنینی و پساتقنینی در خصوص تاثیرات اجتماعی قوانین انجام دهند و زمینه و امکان سنجی اجرای قانون را بفهمند و آن را در قانونگذاری لحاظ کنند.

 

نتایج این پژوهش‌ها باید منتشر و تحقیقات ونظرات منتقدان نیز باید شنیده شود و با درک واقعی از زمانه و زمینه اجرای قانون به قانونگذاری بپردازند و الا تجربه‌ای فراگیرتر و روشن‌تر بر تجربه‌های «قوانین متروک» خواهند افزود و «حاکمیت قانون» و نگرش به قانون را روز به روز تضعیف خواهند کرد و در این مسیر سرمایه‌های بنیادین و ساختاری جامعه بیش از پیش تضعیف و نحیف خواهد شد و هرگز چنین مباد.

۰
از ۵
۰ مشارکت کننده